بیتفاوتی بازارها به سفر رئیسی به چین / دیپلماسی ایران زیر سایه تحریمهاست
تاریخ انتشار: ۳۰ بهمن ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۷۱۴۰۱۷۷
نه شاخص ها و بازارها قبل از سفر در حالت انتظار مثبت قرار گرفتند، نه در جریان سفر متناسب با وقایع و رویدادهای آن واکنشی نشان دادند و بعد از سفر و اعلام برخی گزارش ها از دستاوردهای سفر موجب ایجاد خوشبینی و امید در مجموعه اقتصاد و بازارهای مالی و سرمایه ای شد.
یکی از مسائل قابل توجه در جریان سفر هفته گذشته رئیس جمهور ایران به چین، واکنش و به طور دقیق تر رفتار بازارهای داخلی ایران به این سفر و دستاوردهای آن، می باشد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
بر اساس اعلام های رسمی ترکیب هیاتی که به چین سفر کرد، عمدتا اقتصادی بود به گونه ای که تقریبا همه اعضای تیم اقتصادی دولت در این سفر حضور داشتند و در جریان این سفر ۲۰ سند همکاری که آنهم اقتصادی ٰ تجاری و صنعتی می باشد، رسید.
به طور طبیعی چنین سفری در این سطح، با این ترکیب و کمیت اسناد امضا شده آنهم به دومین قدرت اقتصادی جهان و در واقع اولین اقتصاد جهان به لحاظ جریانسازی اقتصاد بین المللی، نه تنها بازارها، عوامل و متغیرهای اقتصادی و شاخص های اقتصادی داخلی ایران ( که به شدت ملتهب و در عین حال منتظر و تشنه تزریق اخبار امیدبخش و محرک های مثبت آنهم در حوزه مناسبات خارجی است)، بلکه بازارها و شاخص های اقتصادی در حوزه های منطقه ای و بین المللی را به شدت به واکنش وا می دارد. اما آیا در عمل این سفر چنین واکنش ها از نوع مثبت در حوزه داخلی بازارها و مثبت و منفی در صحنه بین المللی، در پی داشت؟
بررسی بازارها و شاخص های اقتصادی ایران سه مقطع زمانی پیش از سفر، در جریان سفر و پس از آن، چنان که قابل پیش بینی بود، نشان از بی تفاوتی و چه بسا واکنش منفی به این سفر بود. نه شاخص ها و بازارها قبل از سفر در حالت انتظار مثبت قرار گرفتند، نه در جریان سفر متناسب با وقایع و رویدادهای آن واکنشی نشان دادند و بعد از سفر و اعلام برخی گزارش ها از دستاوردهای سفر موجب ایجاد خوشبینی و امید در مجموعه اقتصاد و بازارهای مالی و سرمایه ای شد.
به طور کلی بازارهای مالی و تجاری ایران بی تفاوت و خنثی از کنار این رویداد مهم گذشتند و روند عادی و در جریان خود را دنبال کردند. نرخ ارز که با کمترین سیاست اعلامی و عملی منفی از سوی غرب و حتی شرق دچار تلاطم می شود، با این سفر و اعلام دستاوردهای آن نه تنها کاهش نیافت بلکه به روندی صعودی خود ادامه داد.
بازار سرمایه نیز در جریان سفر هیات ایرانی به چین نیز شاهد افت بالای شاخص ها بود. این رفتار بازارها در حالیست است که وزیر امور خارجه بلافاصله بعد از سفر از اتفاقات خوب و مهم در مورد عملیاتی شدن سند همکاری ۲۵ ساله ایران وچین در جریان سفر اخیر خبر داد و تلاش کرد دستاورهای سفر را راهبردی و مهم ارزیابی کند اما این تلاشها هیچکدام در تغییر رفتار بازارها تاثیر گذار نبود.
همزمان با این سفر، بحث رایزنی های مستقیم و غیرمستقیم ایران و آمریکا بر سر تبادل زندانی ها مطرح گردید که اتفاقا بازارها و متغیرهای اقتصادی با حساسیت بسیار بالاتری این موضوع را در مقایسه با سفر چین دنبال کردند. سوال قابل طرح این است که چرا بازارها و شاخص های اقتصادی چنین رفتار و واکنشی نسبت به این سفر داشته و دارند؟
این سوال وقتی جدی تر می شود که رفتارها و واکنش های بازارهای داخلی نسبت به سفر چند ماه قبل رئیس جمهور چین به منطقه خلیج فارس و مواضع و رویدادهای آن سفر مورد توجه قرار گیرد. به راستی چرا سفر رئیس جمهور ایران به چین توانست اثرات منفی سفر رئیس جمهور چین به عربستان بر اقتصاد ایران را خنثی کند؟
سالهاست اقتصاد ایران چشم به سفرها و مذاکرات سیاسی دوخته و متاثر از این سفرها و مذاکرات در بیم و امید به سر می برد. اما واقعیت این است که در طول این سالها به جز برخی مقاطع معدود به ویِژه مذاکرات امضای برجام، سفرهای سیاسی و دیپلماتیک چه با حضور طرف ایرانی و چه سفرهایی که ازسوی مقامات غیرایرانی اما با موضوع ایران صورت گرفته، حاوی پیامهای منفی برای اقتصاد ایران بوده است.
سفر هیات ایرانی اگرچه با توجه به ترکیب اعضای حاضر در آن که عمدتا وزرا و مقامات اقتصادی بودند و همچین توافقات اعلامی امضا شده، عمدتا اقتصادی قلمداد شده اما عملا بیش از اینکه دارای ابعاد و اهمیت اقتصادی باشد، دربردارنده آثار سیاسی و امنیتی چه در داخل کشور و چه در سطح بین المللی بوده است.
در داخل کشور جریان های سیاسی ضد غرب، انرِژی مضاعفی در پیشبرد اهداف سیاسی پیدا کرده و برای چند ماهی با این انرژی مواضع و رویکردهای ضدغربی و ضد برجامی خود را در داخل و سیاست خارجی دنبال می کنند.
در سطح بین المللی و منطقه ای نیز، اتحادیه اروپا، آمریکا و برخی قدرتهای منطقه ای، مناسبات و تحرکات سیاسی و امنیتی ایران و چین را با حساسیت دنبال کرده و متناسب با آن در صدد تقابل برخواهند آمد.
سفر هیات ایرانی به چین با لحاظ همه جوانب اقتصادی و توسعه ای، مهمترین رویداد در عرصه خارجی از زمان روی کار آمدن دولت سیزدهم ارزیابی می شود. چین دومین قدرت اقتصادی دنیاست و سالهاست نبض اقتصادی و تجاری جهان را در اختیار دارد.
بدون تردید خروج اقتصاد ایران از بن بست و رکود کنونی و قرار گرفتن در مسیر گشایش و توسعه اقتصادی در گرو گسترش و نهادینه کردن مناسبات اقتصادی و تجاری با کشورهای نوظهور اقتصادی و در راس آنها چین است. اولویت دادن به گسترش مناسبات اقتصادی با چین و دیگر کشورهای نوظهور مانند هند، کره جنوبی، ترکیه، برزیل، یک امر راهبردی است و در عمل گریزی از آن نیست.
مناسبات اقتصادی با این کشورها در مقایسه با کشورهای توسعه یافته اروپایی و آمریکا، ارزانتر، آسانتر، کم هزینه تر، کم ریسک تر و پربازده تر است. در این میان چین از جذابیت ها و ظرفیت های بالایی برای هر کشوری از جمله ایران که خود دارای ظرفیت ها و جذابیت های متقابل برای چین است، برخوردار است و همین مساله توسعه مناسبات اقتصادی و تجاری میان دو کشور را تسهیل و تسریع می کند. چنین شرایط و ظرفیت هایی است که تهران و پکن را سالهاست بر میز مذاکره تدوین و اجرای سند ۲۵ ساله همکاری های راهبردی نشانده است.
با این توصیف در اهیمت و ضرورت سفر هیات ایرانی به چین هیچ تردیدی وجود ندارد. اما شرایط زمانی سفر و غلبه مسائل سیاسی و وجود تحریم ها عملا این سفر را برای اقتصاد ایران بی خاصیت و بی اثر ساخته است. بازارها و عوامل اقتصادی ایران آنقدر باهوش هستند که چین ومراودات اقتصادی و تجاری آن را مهم تلقی کنند اما پیش از این می دانند که تا زمانیکه قفل تحریم های آمریکا وجود دارد هر گونه تحرکی با چین و غیر آن هیچ گونه اثر مثبتی نخواهد داشت و رویدادهایی مانند سفر اخیر چین، صرفا با اهداف سیاسی و ظاهری خواهد بود و هیچ فرصت یا امکان جدیدی را ایجاد نمی کند.
این نوع رفتارها فقط مختص بازارهای داخلی نیست و به طور مشخص بازارها و متغیرهای اقتصادی در سطوح منطقه ای و بین المللی نیز این سفر و دستاورهای اقتصادی آن را جدی تلقی نکردند و به آن واکنش مثبت یا منفی نشان ندادند. صرفا این سفر از منظر سیاسی و امنیتی تاحدودی از سوی برخی کشورها مانند آمریکا تحت رصد قرار داشت و واکنش های محدودی را ایجاد کرد.
«بیتفاوتی بازارها» به سفر رئیسی به چین / دیپلماسی ایران زیر سایه «تحریمها»ست
ایران در دهه های اخیر همواره مناسبات سیاسی و اقتصادی خارجی خود در قبال کشورهای مختلف را بر متغیر آمریکا و اروپا تعریف می کند. ایران نباید مناسبات اقتصادی خود با چین را در قالب رقابت های سیاسی و امنیتی و حتی اقتصادی آمریک و چین تعریف کند.
اگر این کار صورت گیرد، مناسبات اقتصادی ازران و چین صرفا روی کاغذ و متزلزل و ناپایدار خواهد بود. هرچند تا زمانیکه تحریم های اقتصادی ایران از سوی آمریکا و متحدان غربی آن ادامه داشته باشد، پیوستگی مناسبات اقتصادی و تجاری خارجی ایران به آمریکا و سیاست های آن در قبال ایران، اجتناب ناپذیر است و اگر مقامات ایران هم بخواهند مناسبات خارجی خود با هر طرفی به خصوص چین را از دایره تاثیرات آمریکا جدا کنند ( که البته حتی اگر فشارهای ضد ایرانی آمریکا برداشته یا کاهش یابد این اراده از سوی تهران وجود ندارد )، تحریم های گسترده آمریکا، این امکان را فراهم نخواهد کرد.
بنابراین تا زمانیکه تحریم ها ادامه دارد، هیچ یک از تحرکات سیاست خارجی حتی با دومین قدرت اقتصادی دنیا، ره به جایی نخواهد برد چه اینکه در یک دهه گذشته این مساله به کرات تجربه شده است. عدم استقبال و بی تفاوتی بازارهای ایران نسبت به سفر اخیر هیات عالیرتبه ایرانی به چین نیز در این چارچوب باید تحلیل و بررسی شود.
عصر ایران،
علیرضا سلطانی ، کارشناس اقتصاد سیاسی
منبع: ایران اکونومیست
کلیدواژه: شاخص های اقتصادی مناسبات اقتصادی سفر هیات ایرانی اقتصادی و تجاری سیاسی و امنیتی ایرانی به چین اقتصاد ایران جریان سفر رئیس جمهور بین المللی بی تفاوتی سفر رئیس منطقه ای تحریم ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت iraneconomist.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران اکونومیست» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۱۴۰۱۷۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
پشت پرده فعالشدن دیپلماسی آفریقاییِ ایران چیست؟
فرارو- جمعه گذشته تهران میزبان دومین "اجلاس بین المللی ایران و آفریقا" بود. نشستی که با حضور مقامهای ارشد بیش از ۳۰ کشور آفریقایی به ویژه وزرای اقتصاد برگزار شد. بسیاری از تحلیلگران معتقدند که این قبیل نشستها میتوانند مقدمهای برای وقوع تغییرات مثبت در روابط خارجی و به طور خاص دیپلماسی اقتصادی باشند.
به گزارش فرارو؛ در این راستا، یکی از نکاتی که چندین سال است از سوی کارشناسان مسائل راهبردی و تحلیلگران به عنوان نقدی به سیاست خارجی ایران مطرح شده، غافل شدن از برخی حوزههای جغرافیایی در عرصه سیاست خارجی و صرفا تمرکز بر برخی مناطق و کشورهای خاص است. موضوعی که در برخی موارد در بزنگاههای تاریخی موجب وارد آمدن آسیبها و خساراتی شده است.
با این همه، دولت سیزهم از زمان آغاز به کار خود در سال ۱۴۰۰، تمرکز ویژهای بر توسعه روابط با مناطق مغفول در حوزه سیاست خارجی ایران معطوف کرده است. ابراهیم رئیسی در دو نوبت در قالب تورهایی به کشورهای آفریقایی سفر انجام داده و توسعه روابط با آفریقاییها را یکی از محورهای اصلی سیاست خارجی دولت سیزدهم توصیف کرده است.
معادلهای که در قالب نشست بین المللی اخیر ایران و آفریقا نیز نمودهای عینیتری گرفته است. با این همه، واقعیت این است که اقبال به توسعه روابط با کشورهای آفریقایی در شرایط حاضر، به طور خاص تحت تاثیر ۳ مولفه مهم و محوری است.
۱. بازارِ رو به رشد کشورهای آفریقاییقاره آفریقا جمعیتی بیش از یک میلیارد نفر را در خود جای داده و بسیاری از تحلیلگران اقتصادی بر این باورند که شاخصهای اقتصادی در شمار قابل ملاحظهای از کشورهای افریقایی رو به رشد بوده و پالس هاس مثبتی را در مورد آینده این دسته از کشورها به ویژه در حوزه اقتصادی مخابره میکنند.
در حقیقت، هم جمعیت این قاره چشمگیر است و هم درآمد خانوارها در آن رو به بهبود است. این دو مولفه در نوع خود کشورهای آفریقایی را به یک بازارِ هدف بسیار مناسب برای بسیاری از کشورهای جهان تبدیل میکنند. ایران نیز با توجه به ظرفیتهای صنعتی و تولیدی خود از این قاعده مستثنی نیست. میتواند کالاهای ساخت خود را که از کیفیت بین المللی برخوردارند و البته کشورهای آفریقایی میتوانند آنها را در مقایسه با نمونهای مشابه خارجی، با قیمت کمتری تهیه کنند، به آفریقا صادر کند.
موضوعی که هم برای ایران و هم ملل آفریقایی حامل نفع و سود است.
۲. کسب حمایت موثر سیاسی در عرصه بین المللیبلوک کشورهای آفریقایی از وزن قابل توجهی در نهادها و سازمانهای بین المللی برخوردارند. آفریقا چیزی در حدود ۵۴ کشور را در خود جای داده که آنها در جنبش عدم تعهد، گروه ۷۷، مجمع عمومی سازمان ملل متحد، و دیگر نهادهای بین المللی، بازیگران مهم و تاثیرگذاری هستند.
در این چهارچوب، ایران به واسطه توسعه پیوندهای سیاسی و اقتصادی خود با بلوک کشورهای آفریقایی میتواند روی کارتِ رایدهی آنها در نهادهای بین المللی حساب ویژهای باز کند. موضوعی که یک برگ برنده موثر به حساب میآید. این مساله به ویژه در بحبوحه تشدید تنشها و رقابتهای ژئوپلیتیک و ایدئولوژیک بین المللی، از ابعاد جدی تری نیز برخوردار میشود.
۳. توسعه نفوذ بینالمللی ایران در قالب یک قدرت منطقهایدر نهایت باید به این مساله نیز اشاره کرد که ایران در منطقه غرب آسیا یک قدرت قابل توجهِ منطقهای است. این کشور به عنوان یک قدرت منطقهای، طرح و برنامههایی برای توسعه نفوذ خود دارد. مسالهای که در عرصه روابط بین الملل برای هر بازیگر دیگری غیر از ایران نیز امری طبیعی محسوب میشود.
حال در این میان، اشتراکات تاریخی و فرهنگی ایران و برخی ملل آفریقایی و در عین حال وجود ظرفیتهای نرم فرهنگی نظیر حضور شیعیان در برخی کشورهای آفریقایی و یا مهاجرت تاریخی برخی اقوام ایرانی به کشورهای آفریقایی، بسترهای مناسبی را نیز برای توسعه نفوذ ایران در میان کشورهای آفریقایی ایجاد کرده اند.
بسترها و ظرفیتهایی که تاکنون مورد بی توجهی بوده اند و حال توجه به آن ها، یکی از الزاماتی است که با توجه به افزایش وزن و قدرت منطقهای و بین المللی ایران، از اهمیت بسیار زیادی برخودار میشوند. معادلهای که موجب شده تا بار دیگر قاره آفریقا مورد توجه تصمیم سازان حوزه سیاست خارجی ایران قرار گیرد.